رسته‌ها
تپش ها
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 9 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 9 رای
از پیشگفتار:
من، چیزهایی را که در خاطرم بود، به تو باز گفتم - تقریباً بی آدابی و ترتیبی. اگر «نفس زیر لختگی» که ما را با یکدیگر آشنا کرد، هم نمی بود، بی تردید روزی در مسیر رفت سیاره ای مان یکدیگر را می دیدیم. و من به شکل نوشته - که حرمت زندگیست از «ما» با تو می گفتم؛ رازهای دنیای بی رحم کلمه ها را به تو فاش می کردم.
و حال، تپشهای پس از نفس زیر لختگی ی مرا می گیری. من حمایل هیچ ادعایی را ندارم. اما پشت این تپش ها مردی را می یابی که چشم براه شان است و، که شب از خواب می پرد اگر کسی با تفنن از آنها بگوید. این، آخرین کتاب از منست، مگر اینکه به زمانی دیگر باز مرا جای دیگر به بینی و چه خوبست که آنزمان هم، یکدیگر را بجا بیاوریم...

بخشی از شعر لحظه ی واپسین من:
دریک بعد از ظهر - شاید -
با تبخیر سست برگ
نجوایی بر پوستم می وزد:
«برویم دیگر
به سکوت تماشا
به گنگی ی بهت و طعم خیال».
- صدای کودکی
یادآور دیداری دور -
صدایی از آغاز
بر شانه ام
عطر رخوت و پناه می ریزد
ناگهان می مانم
ناگهان درخت و دیوار روستا...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
59
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1390/12/09

کتاب‌های مرتبط

واژه‌های مسری
واژه‌های مسری
5 امتیاز
از 2 رای
برگریزان
برگریزان
4.6 امتیاز
از 5 رای
معجزات شعر و سخن پارسی
معجزات شعر و سخن پارسی
4.4 امتیاز
از 5 رای
حواشی مخفی: مجموعه شعر
حواشی مخفی: مجموعه شعر
4.3 امتیاز
از 27 رای
به موازات توقف
به موازات توقف
4.5 امتیاز
از 4 رای
کف خیابان فراق سالی بود
کف خیابان فراق سالی بود
4 امتیاز
از 3 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تپش ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1
تپش ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک